معنی اسناد طبقه بندی شده
حل جدول
سری
طبقه بندی شده
معادل فارسی کلاسه شده
کلاسه
رده بندی شده، طبقه بندی شده
معادل فارسی کلاسه شده
طبقه بندی
معادل فارسی کلاسه بندی
کلاسمان
رده بندی، طبقه بندی
معادل فارسی کلاسه بندی
لغت نامه دهخدا
طبقه بندی. [طَ ب َ ق َ / ق ِ ب َ] (حامص مرکب) (در حیوان و نبات و غیره) رده بندی. (فرهنگستان). صف بندی. تبویب.
- طبقه بندی کردن، رده بندی کردن. تبویب کردن.
فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ معین
(~. بَ) [ع - فا.] (حامص.) صف بندی، رده بندی (فره).
فرهنگ واژههای فارسی سره
دسته بندی
کلمات بیگانه به فارسی
دسته بندی
فرهنگ عمید
ردهبندی،
فارسی به عربی
تشکیله، تصنیف، طائفه
معادل ابجد
607